جعبه پاندورای هاشمی! و ابهام آفرینی فرزندانش در راستای مظلوم نمایی خانواده هاشمی

                       اکبر هاشمی رفسنجانی

در روزهای اخیر اخبار و گزارشات زیادی در رسانه ها منتشر شده که حاکی از این موضوع است که جریانات سیاسی مخالف و معاند با سوءاستفاده و فرصت طلبی از یک پلاکارد در تجمع طلاب مدرسه فیضیه قم، در مرگ آقای هاشمی رفسنجانی تشکیک کرده و مدعی نوعی ترور! وی شده اند.

از جمله: فائزه هاشمی در گفتگو با یورو نیوز، خواستار پیگیری مرگ مبهم اکبر هاشمی رفسنجانی و پلاکارد تجمع طلاب در مدرسه فیضیه قم، از سوی دستگاه‌های امنیتی و شورای عالی امنیت ملی شده و هم‌زمان فاطمه هاشمی نیز در مصاحبه با ایسنا ضمن اشاره به تابلو‌نوشت تجمع طلاب در قم گفته: تابلو استخر فرح» ابهامات در مورد مرگ_مشکوک پدرم را که تاکنون بی‌پاسخ مانده است، قوت می‌بخشد.  

هر چند سهم خواهی و قدرت طلبی فرزندان هاشمی به بهانه آن تابلونوشتِ بی‌مُسمی قابل فهم است و می توان این را در رابطه با مسئله‌سازی‌ها و هزینه افزائی های مطابق معمول این خانواده برای کشور تلقی کرد، اما از سوی دیگر حال که ایشان بر دوباره خوانی پرونده مرگ پدرشان اصرار دارند، خوب است از این فرصت استفاده شود و پرسش های بجا مانده و حرف‌هایی که هاشمی هرگز درباره آنها سخن نگفت نیز طرح و راستی آزمائی شود.

علی ای حال ادعاهای دیگری نیز درباره مرگ هاشمی رفسنجانی مطرح شده که تاکنون بدون پاسخ مانده؛ گذشته از آنکه هاشمی تا قبل از مرگ نیز در مظان شائبه ها و اتهامات پنهان دیگری نیز بود که هرگز رسانه ای نشد!

از جمله مفقود شدن معنادار رابرت لوینسون در اسفند ۸۵ و بایگانی شدن این پرونده از سوی آمریکائی‌ها! و ارتباط سفر این مامور آمریکائی با  اکبر هاشمی رفسنجانی! بود.

همچنین این‌ موضوع که منابع غیررسمی گفته اند: لوینسون با پوشش ظاهری مامور بازنشسته اف_بی_آی وارد ایران شد و در واقع نماینده ارشد و تام‌الاختیار ارشدترین دولتمردان وقت آمریکا بود و یک سال بعد از روی کار آمدن احمدی نژاد با ماموریت ویژه و بمنظور مذاکره با هاشمی عازم ایران شده بود!

و همان منابع غیررسمی ادعا کردند که لوینسون با ورودش به ایران برخلاف انتظارِ طرفین در تور نیروهای امنیتی ایران افتاد و پروژه مزبور و فرد مزبور سوخت و هاشمی نیز در مظان اتهام قرار گرفت!

اما دولتمردان آمریکایی که برای شهروندان به مراتب کم اهمیت‌تر خود در ایران سنگین ترین جنجال های رسانه ای را دامن می زنند، در مورد لوینسون سیاست بی اعتنایی و سکوت را اتخاذ کردند چرا که مانند ماجرای سفر مخفیانه مک فارلین به ایران در ۶۴ و مذاکره‌شان با عوامل هاشمی رفسنجانی اکنون نیز مفتوح شدن پرونده لوینسون تا آن اندازه ظرفیت دارد که به یک جنجال رسانه ای و سیاسی بزرگ مُبدل شود!

ملاحظه: جالب اینکه بعد از سوختن پروژه لوینسون، هاشمی مطرود نظام شد و به همین دلیل ایشان در فتنه سال ۸۸ ریسک و خیز بلندش برای تصاحب قدرت را برداشت و بعد از آن ناکامی بزرگ، مبتلا به افسردگی سیاسی منجر به خودکشی! شده است. 

در هرحال باز شدن پروژه مرگ مشکوک! هاشمی رفسنجانی را می توان برای یافتن پاسخ چنین پرسش هائی هم تلقی کرد، اما خانواده وی نیز بهتر است جانب احتیاط را رعایت کنند چرا که این ماجرا می تواند حکم «جعبه پاندورا» را برای وی داشته باشد.

جعبه پاندورا، جعبه‌ای بود با محتوای تمامی بلاها و شوربختی‌های ناشناخته بشریت از جمله کار، بیماری، مرگ و غیره در یونان باستان.