در تاریخ ۹۷/۴/۱۷ سایت انتخاب نوشت: طبق اطلاعات واصله به «انتخاب»، جهانگیری که معقتد است هیچکاره است و عموم اختیارات در دستان واعظی رییس دفتر رییس جمهور است، در جلسه ای با حضور روحانی و برخی مقامات دولتی، مجدداً آمادگی خود را برای استعفا قبول کرده ؛ اما این بار برخلاف دفعات پیشین، رییس جمهور مخالفی نکرده و با سکوت خود، از سخنان معاون اول گذر کرده است! با این حال، اکنون هجمه کم سابقه تیم نوبخت به جهانگیری چند سوال اساسی را به ذهن متبادر می کند: آیا آنچنان که رسانه های وابسته به نوبخت می گویند، سهم خواهی کارگزاران از روحانی در حال نتیجه دادن است و آنها سهم بیشتری در تغییرات آتی کابینه دریافت خواهند کرد؟ چه کسانی در کارگزاران، در حال سهم خواهی هستند و هم توانسته اند نیروهای خود را در رده های مختلف دولت جای دهند؟ آیا انتشار اخباری در مورد برکناری جهانگیری، واکنشی است به تلاش جهانگیری برای تغییر تیم اقتصادی دولت که نوبخت در مرکز ثقل آن قرار دارد؟
در تاریخ ۹۷/۴/۱۸ سایت انتخاب مجددا نوشت: دولتی که مدعی «عدم شکایت از رسانه ها» بود، دوباره «انتخاب» را تهدید به شکایت قضایی کرد؛ ادبیات ویژه دفتر رییس جمهور: خبر «انتخاب» در مورد استعفای جهانگیری کذب است، تکرار شود دوباره شکایت قضایی میکنیم! / توضیح «انتخاب»: نسبت به منابع خبری خود اطمینان داریم؛ برای شکایت نیز آمادهایم؛ مثل شکایت ماه قبلتان! / به جای تهدید و تهمت، دوستان خود و رسانههایشان را مهار کنید و از جناب نوبخت بخواهید مواضع خود را شفاف در نشست با خبرنگاران بیان کنند، نه در سایتهای خود!
ملاحظه: بدلیل عملکرد ضعیف و ناتوانی تیم اقتصادی دولت در حل مشکلات مردم و جلوگیری از شکست و آبرو ریزی بیشتر، تشخیص داده اند عقب نشینی تاکتیکی کنند تا بلکه در اذهان عمومی، کمتر بعنوان شریک جرم در ایجاد نابسامانی های موجود تلقی و در انتخابات آتی بتوانند در قالب منتقد! ظاهر شوند و علت اصلی شکست دولت را گرایش به سمت اصول گراها اعلام کنند.
به هرحال اگر رفتن شان با فتنه ای همراه نباشد و موجب بازگشت مجدد آنها نشود، هر چه زودتر بروند، بهتر است و شاید فرد دیگری بتواند بخشی از اوضاع بهمریخته فعلی را سروسامان دهد.
از ابتدا هم کاملا معلوم بود که این جماعت اصلاح طلب! فقط اهل ادعا و سخنرانی، رانت و اختلاس اند و مرد میدان کار و تلاش جهادی نیستتد.
نکته ای که باید در مورد مسائل و مشکلات فعلی لحاظ شود اینست که متاسفانه مسئولین اجرایی دو نقیصه اساسی دارند: اول اینکه هیچ برآوردی از روندها و فرآیندها ندارند و مثل ماشینی که تاریکی مطلق با چراغ خاموش حرکت کرده و مرتبا به چاله-چوله میافتد و دوم فقدان هرگونه راه حل و سناریویی برای خلاصی از مسائل و مشکلات فرارو؛ به عنوان نمونه در بحث برجام و خروج یک جانبه آمریکا از آن، برای دوست و دشمن روشن شد که دولت هیچ برنامه ای برای آن نداشته و با گذشت دو ماه از آن تاریخ، هنوز نمی داند که چه کاری باید انجام دهد! همینطور در نوسانات ارزی و گران شدن تصاعدی دلار، اولا خیلی دیر به موضوع ورود کرد و ثانیا بدترین تصمیم ممکن را اتخاذ کرد و همچنان هم بدون هیچ برنامه مشخصی جلو می رود.